نکته های چرکو 21

                                 "سیزده ای با یک لای"

 

خوانندگان جان سلام  

 

جایی خوانده بودم : 

 

بی زحمت تو با تو وصالی است مرا

فارغ ز تو با تو حسب حالی است مرا

در پیش خــیال تو خــیال است تنـم

پیونـــد خــیال با خــیالی اســت مـــرا 

 

هر چند جان من ، مرا شریک قلم زنی خود نکرد ولی در آخر بساط انجمن از حریم 5 کیلومتری هیولای خفته و بیمار ، بصورت تصاعدی و نه خطی  منتشر شد ، زی زی گلو و بچه های ایستگاه را همراه خود کرد ، با یاری آنها چاله های ایجاد شده برای دفن سرگین هیولای خفته و بیمار را مسطح نمودند ، الحمدالله خرناس فندل دماغ آن را با ورد و دعا رفع و رجوع کردند و مردمانی کثیر از دیگر نقاط را آلوده به تشعشع نصایح و خزعبلات متون و نظرات ناب خود ، با انتشار یک دو هفته نامه نمود. 

   

                  (جهت مشاهده بهتر صفحه اول نشریه به روی تصویر کلیک کنید) 

 

 شایان این بود که مقدماتی را برای همراهی یکایک وبلاگیون بلاد چهل و چهار فامیل آماده می کرد تا پس انداز اپاویل یارانه های نقدی و جا مانده از هزینه کرد مراسم افتخار آمیز و غرور انگیز "ونزدی" آخر سال ، مکفوف به خرید "دوهفته نامه" را دهد. 

 

حالا در به در مانده ام چگونه ضرب شصتی نشان دهم! 

 

برای خودنمایی پیشکشی از گتره گتره پارچه مشکی در آب دریا شناور بی صاحب ، برای صاحب امتیاز آن دو هفته نامه ببرم ؛ 

 

یا گلایه بی محلی به خود را ، از باب گلایه های امپراطور و سراینده قصه های مادر ، در باب تبعیض بین او و چرکو و بازیار به درگاه دکتر تغذیه آرام ، هنگام دریافت برنامه غذایی پدر بزرگ قلیون کش خود ببرم! 

 

یا منتظر بمانم تا بالاخره "شادی در ربیع" تمام شود ، صیف آید ، رمضان گردد و در روز دعوت افطار کانون ، در جوار او پپسی های حلال معلق در آب دریا ، همراه با خرک پخته و زیره های مسبوق باز کنم ، شاید دل ایشان به رحم آید. 

 

یا اینکه ، زیر میزی شامل چاپگرهای شناور در آب دریا برای مأمورین امنیتی چاپخانه "دو هفته نامه" ببرم تا ضمن جلو گیری از چپاول چاپگرها توسط نا اهلان کارنابلد ، نفوذی در آنجا برای تخریب چاپخانه داشته باشم ؛ 

 

و یا در آخر به کمک اعلی حضرت بازیار (انظر المعشوقه فی النوم) ، روزنامه ای ارزان تر از آن دو هفته نامه در محدوده بلاد کبیر هلیله ، فقط برای درج شایعاتی پیرامون ؛ سقط شدن ، یدیده یا برنزه شدن ، جابجا و بالاجبار و لا اختیار میلیونی شدن ، ماندن و غرق شدن ، از آب گرفتن و برنده شدن ، به آب دادن و هکذا و هکذا... ، به روی گیشه دان مغازه ها ببریم ،   

 

هر چند می دانم : 

    گلایه برده ام من پیش قاضی ، ندانستم که قاضی خود یه شاکی است!

نظرات 18 + ارسال نظر
منجان 11 فروردین 1390 ساعت 00:51

چرکو جان !
..
ماندم چه بگویم چه بسازم چه نویسم
این نصف شبی بهر تو از چی بنویسم
.
حیران و پریشان شدم از مطلب لاگت
مبهوت و گلهلو شده ام تا چه نویسم

گفتم که چه فردا برسد چند کلامی
در وصف تو و کار قشنگ تو نویسم
.
دلخور مشو از حاجی و زیزی گلو و غیر
زود است که خوش قصه برایت بنویسم

چون سیزه بدر رفت و نحوست بسر آمد
آنگاه قلم گیرم و بهرت بنویسم
.
..
منجان

جان من!
.
می مانم و می بینم چون سیزده به در آید
می خندم و در می رم چون چارده به سر آید!

انصاری 11 فروردین 1390 ساعت 07:31

به به چرکو!
خوشم می یاد همیشه یه مطلبی داری که باید چند بار اونو خوند تا فهمید منظورت چیه!
این انجمن هم عجب نشریه ای داده بیرون ولی با یک lie سیزده!!!!!

منم خوشم اومد ازت!
خوب فهمیدی!!!

گلهلو 11 فروردین 1390 ساعت 13:43

ها چرکو جون والا مو سی مرتبه خوندم و دووارتی هم نمفهمی چوواوی.
عمو والا یکمی سبکتر بنویس تا مم بفهمم چت گفتن.
ولی خدا وکیلی خوشم میا ازت خش مینویسی
اما جون بچیکات جوری بنویس که مخمو هنگ نکو
ارادتمند چرکوی ولاتیم

بووا !

از دس ای نشریه کو چه بگوم ، دلم خینن!
.
البت بازیار خو فهمی چه واوی!
.
تو هم یه بار دیگه بخون ، همه چی حالیت میشه!
..........
مخلصیم ، کا

بازیار 11 فروردین 1390 ساعت 15:22 http://www.pirashki.persianblog.ir

سلام

میگما : خونه خمیر مو سی خوم ورزا دارم چهاب دارم خونه ی خراب بوام دارم اوسه تو میگوی زمین ۲ سانتی !!!
دس تو خالو اوو هم نمیتکه همش خلاف تونن که گولی ها هم تو تلگدو غنغونوک هم گیرشو نمیا و همش همی ماکارونیا ماکارونی ...

سلام بازیار خان!
چوری ، جوری یا نه؟
برو سی صاحب امتیاز نشریه بگو ، سیچه اندن آگهیکوش چاپ کردن ؟
یا دل بززم می یه ی، سی مو گیر می دی؟!!!
.........
حالا خومونیما ،
سختت نی بعدی که ماکارونی دس امه ، به ای درازی آویزونت باشه؟
هه!؟
چور می خوی جابجاش کنی؟ نمی شکنه؟
اصن بیو سی ما بگو ای درختن؟ بوته داره؟ گلش هسی؟ خار داره؟ بی خارن؟ یا ...

بچه زامردو 11 فروردین 1390 ساعت 19:04

چرکو جون میگما؛
عجب نشریه ای انجمن داده بیرون ، امروز رفتم یکیش خریدم ولی انصافا یکم گرونه! بعدشم :
بلا تکلیفی سی موزه رسیده ، همه هم خبر داریم ، فقط مونده در راستای زیبا سازی اطلاعیش توسط ... و عوامل سرقت شبانه در ابتدای کوچه کما نوشته بشه!
منو درگیر خودت کن تا جهانم زیر و رو شه

پس انداز اپاویل مکفوف خرید نشریه رو می ده ، نگران نباش!
..........
خوب تو هم برو به کمک همون عوامل ، بلکیم در و دیوار های بلاد کبیر هلیله هم زیبا تر بشه!!!!!!!!

جاشوی بندر 13 فروردین 1390 ساعت 20:47

هله چرکو!
بابا اینا که صاب نداره روی آب هم بمونه خراب می شه پس حلال اندر حلاله عزیزم!

هله خوت!
جاشو جون ، این چند ماه کجا بودی یهو پیدات شده!
جون تو ، همی که خوندم نوشتی "عزیزم" کیف کردم ، یهو هری دلم ریخت ، به قول آرام "بازم سر بزن" ، ازت خوشم اومده!
.........
خدمت شما عارض شوم من هم گفتم حلاله!
آخه اینا که توسط یه تاجر خریده نشده که اون تاجر صاحبشون باشه!
ضمناً چون اون تاجره پولی بابت اونا پرداخت نکرده که حالا بخواد ضرر کنه و مفتی مفتی صاحبش شده ، از فرط بی خیالی اونا رو به آب انداخته و کشتی یا لنج خودش رو هم غرق کرده!
بعدشم ، تو کتابای مذهبی نوشته اگه چیزی پیدا کردین حتما اون رو وردارین و خودتون یا زن و بچه هاتون استفاده کنید! چون اگر اون چیز صاحب داشت که بی صاحب رها نمی شد تا به دست یکی دیگه بیفته!و بگردین تا صاحبش رو پیدا کنین!
پس به قول بازیار : "خش حلالتون بو ، از شیر دیتون هم حلالتر" !!!!!

وحید 14 فروردین 1390 ساعت 16:18 http://pershin2501year.blogfa.com

زنده چرکی
خوبی؟
والا ای بار از ته دل سیت گفتم زنده چرکی
میگما ای بار هم کولاک کردی خوشم اومد بوای جونی
در مورد محتوای متنت او قسمتی که مربوط به مونن باید بهت بگم که مو چاکر تو و بازیار هسم
اصلا میفهمی چنن؟ مو خاک پاتونم
اصلا میفهمی چنن؟ ما چاکر بواتون هم هسم
اصلا میفهمی چنن؟ مو چاکر همسایتون هم هسم
اصلا میفهمی چنن؟ مو چاکر همسایه همسایتون هم هسم
(یکی بیاد مو بگیره)
اصلا میفهمی چنن.............
بوا گفتم یکی بیاد مو بگیره
اصلا میفهمی.....
چرکو گفتم مو بگیر نه
اصلا........
بازیارو بیو مو بگیر خونه خراب
اص..........
بسه دیگه خودمونی نشو
در مورد دروغ سیزده هم خیلی حال کردم منظورم نشریته
در ضمن خودت میفهمی اگه قصدت توهین به کیچه ما باشه همی حالا سیت بگم سرو کارت با ممدصفرن
خودت میفهمی با یه نفس غورقت میده و سی همیشه میفرصتت کما
خوش باشی چرک

زنده وحید ، اصلا نه ، زنده امپراطور ، اینم نه ، زنده و بدون فیلتر فقط 2501 ، نه اینم نمیشه ، زنده مردان کوچه کما!!!!
باور کن این کار من نبود!
فریبی بود که از جانب رئیس کانون خودتون ، متوجه من شد و لابد سالیان سال باید تاوان ندانم کاری خود را بدهم!!!
.
ولی بابت ای کارکو ، به ممد بگو ، یه هوفی سی پاترول حاجی هوکو ، بینیم نمی چسپه به خونه حاج حسین تا پشک بخو ،
بلکیم ماشینکوش فروخت! چیشمو در اومه ، از بث ماشین کانیکومو دی!

هیئت بنجامین شهر 14 فروردین 1390 ساعت 19:08

هوالهو
ــــــــــــ
ابلاغیه خلافیه!
.
جناب مستطاب فخامت مآب چرکوی جمالت متاب.
.
طبق اشاعات مسموعه زمره ای از نو جهالان بلاد اعم از ری پشته و شی پشته ی یمین و یسار و جرگه ای از کهن خریفان اقالیم اربعه این باستانی دیار، اقاریر محرره در مطبوعه مسمی به بیشهر الی الصدر من الذیل (الا سرلوحه) خلاف مکنونات قلبی و اسرار بطنی ساکنین بوده و فی کل الحال والکمال بر قاعده تفکر اراذیل و بر صراط جمعیت اباطیل و مغایر با قوانین جاریه در جریده ی موضوعه ی مکفوف اپاویل رقم خورده است.
معهذا بر این نسک آن مقام مفخم در معیت متشارکین در تحریفات و متعاونین در تحمیقات، مشکوک القلم و مظنون المکاتیب شناخته شده و ورقات اتهامیه اتان به محضر داد برداری عالیه احاله گردیده است.
لذا فرصتی ده روزه دارید که دفاعیه ای تنظیم و یا ندامتنامه ای تتمیم تا بلکه از تحریم بدر آئید و باب عنایت شاکیان بلاد و رنجیدگان اعم از احیا و اموات را از حقوق خود و جریده سخن دریده اتان رفع نمائید.
.
امضاء هیئت بنجامین شهر:
.
1- امپراتور
2- بازیار
3- شبگرد پیر

از وکیل الرعیه
به پیشگاه اعلی الله مقامهما امپراطور ، بازیار و شبگرد پیر

نثور نغز پر مغز جنابعالیان متحیر العقولم نمود، ساعتی مخ به خود مشغول نمود و در ابتدای سال ارنب ، عیش ربیع مرا به طیش خریف مبدل کرد.
اعلی حضرتان!
تصنیف دفاعیه متقن ، برای مغفول القلم چرکوی بی خبر! واجب الدین ما شده است ، چه اینکه فتوای قیام الناس برای رفع حصر و اعلام حمایت همه جانبه عامه مردم ، هم آن شصت و چهار درصد خواهان اکواچان به سرزمین سپاهان و هم آن الباقیان مبارز با هیولائیان ، از عالمان دین و عیاشان دنیا گرفته شده است!
معذالک، بعد شرح این تشریح ، کشیدن خط بطلان بر اقاریر شکواییه فوق الاشاره ، شیوه راستی ، صلاح و فلاح قاضیان صالحان است و ذخیره ای برای باقیات صالحات اموات حاضران!
تاکنون شیوه صراط این مظلوم مغفول القلم ، به عدالت ، داد ، دهش و مهربانی بوده است ، لذا اهل حکم و داوری را چیزی جز تبری و برائت نمی تواند راحت الوجدان نماید.

عزت زیاد و عمود خیمه تان استوار!

آرام 14 فروردین 1390 ساعت 22:59 http://hammahalli.blogfa.com

ناگفته های در دل مانده در قالب طنز و به شیوه ای که کمتر کسی متوجه منظور میشه. خوب باید اعتراف کنم که خیلی خوب از یک کاما تا کامای دیگه شخصی رو زیر ذره بین قرار دادید. و باور نکردنیه که چقدر وقت برای موشکافی دیگران دارید. خوب می نویسید و در قالب طنز انتقاد می کنید بدون اینکه کسی از شما دلگیر بشه. این یک هنره و من تبریک میگم.

درود مرا نیز بابت سبز و سرزنده بودن وبلاگت پذیرا باش!
از خواندن مطالبت لذت می برم!
بازم سر بزن!!!!

بجه زامردوی واقعی 15 فروردین 1390 ساعت 09:54


در دفاع از حاجی.

*
کسی گر کند هفف ماشین حاجی
چه سنگین بگیرم از او من خراجی
.
به حاجی چه مربوط از کار چرکو
نخواهم ببینم کسی در وراجی
.
نیارزد هزارن سمند و پاجیرو
به یک چرخ پنچر ز پاترول حاجی
.
من و اغو و جغد و شبگرد و ققنوس
و مرد سامورائی و سوسک و باجی
.
به همراه عباسقلی آریو برزن
زنیم 4x4 به دنده کلاچی
.
که اطراف بیشهر و ملک هلیله
نگیرد کسی دیگه یک فلس باجی
.
امضا محفوظ
تابعد

تو گـــر واقعیت بدانــی پسر بجای خیار می خوری یک گزر!
.
چرا؟ ، چونکه مردم بدانند خبر! روانت کنند شب به سوی فلک!
...
لشکریان در دیگشی آماده باش!!!!

سید جمال موسوی 15 فروردین 1390 ساعت 12:45

با سلام خدمت جناب چرکوی عزیز
از مطلب زیبایت استفاده بردم
چندین بار خوندمش
قلم بسیار زیبایی دارید
جواب طنز زیبایی هم به جاشوی بندر دادید
توی این چند روزه ما که زبونمون مو در آورد از بس که گفتیم اینا مشکل داره
ولی به جای گوش دادن به حرف ما قصد دادن رشوه با رانی و شانی و پارچه های گل منگلی به ما رو دارن
چیکار کنیم بالاخره؟
به کمک شما و حاجی بسیار نیازمندیم
موفق باشید

سلام سید جان!
مو هم خو کچل واویدم از بث گفتم اینا حلاله ، چون صاب نداره!!!!
صاحبی هم از جفره هندیجان !!!! پیداش شده و گفته حلال اندر حلاله!
........
حاجی هم پیداش نی؛
نمی فهمم کجان ،
عمو جغد شاخدار یه نظر خصوصی داده ، میگه حاجی رو اومرو ، داخل نمایشگاه ماشین دیده!
حالا تا بیاد ، ببینیم چه جوابی بهت میده!

خش خشوک 15 فروردین 1390 ساعت 19:12 http://khshkhshoook.persianblog.ir/

http://khshkhshoook.persianblog.ir/
خش خشوک خشه میده

اولندش خش خشوک رو اینطور می نویسن : kheshkheshook که دو تا e رو نذاشتی!
دومندش فاصله بین خش خشوک و خش خشک خیلی کمه! ببینیم می تونی این رو نگه داری!
سومندش مرد بندرگاهی هم اومد و در آخر جل و پلاسش جمع کرد و رفت ، ببینیم تو هم مثل اون می خوای وبلاگیون رو مسخره می کنی و در بری یا نه!
چهارمندش یه وقت صدای خس خسک سینه یه نفر از ساکنین نمکزارهای چهتل نشی تا بجای خشواش کردن یه بچه اونو گراتو کنی!
.
تا ببینیم!

همولاتی 16 فروردین 1390 ساعت 13:42

جناب چرکو سلام
زیاد مزاحم اوقات مبارکتان نمی شوم
فقط میخواستم بگم واقعا کیف کردم
دست وپنجه ات درد نکنه
خوشم میا که همیشه یک جواب باحال تو استینت داری
امیدوارم همیشه قلمت روان باشه
مخلص شما

سلام همولاتی
.
ای دفعه دیگه بجای اینکه هری دلم بریزه ، از دلخشی هی تپ تپ میکو!
وای چه قشنگ سیم نوشتی!

بزرگمهر 18 فروردین 1390 ساعت 03:02 http://www.sedayelian.blogfa.com

درودی به گرمی لبخند چرکوی عزیز
از هلیله چه خبر؟
راستی استاد بالای چشمت ابروست
بدرود

سلامی با دف و سنتور
.
کجایی بزرگمهر!
بیا که هلیله را بردند ، آدماشو گرفتند و غریبه ها دارن اینجا دف می زنن ،
بیا اسلح عشق و زندگیت رو از اونا پس بگیر!
.
بالای چشمام هم ، ابرو نی!
آخه تازه دادم تاتو کردن ، می گن مده روزه!!!!

وحید 18 فروردین 1390 ساعت 12:53 http://pershin2501year.blogfa.com

زنده چرکی
خوبی؟
سی بکن اگه با مو رو دربایستی داری بگو ها
اگه بدت میاد سیت بگم چرکی بگو
باشه؟
آفرین جون خوت اگه بدت میاد بگو!
ولی اگه گفتی بدت میاد او موقع سی مو خش ترن چون گر و گر (باضم گ) سیت بگم چرکی
میگما ایی بنجامین شهر به چه زبونی حرف زده بید؟
مو که نفهمیدم
فقط دیدم زیرش نوشته امپراطور
فقط سیم بگو حرفای که زده بید فحش که نبید؟ هان؟
والا که تونستی طی یه نظر خصوصی سیم معنیش کن
قد یه زن حامله دلم میکشه که بفهمم چه گفته!!
خب خداحافظ چرک

ویارت فزون امپراطور فضول،
تو حامله به چه ای؟ ای زیبا تر از خروس!
.
شما هئیتی از نو جهالان بلاد تشکیل داده اید و بدون اینکه اقراریه ای از من شنیده باشید حکم به آویزان کردن از چوبه دار داده اید .
.
باید حاجی را ندا دهم تا مکنونات قلبی خود را برای رفع ابهام اشاعه مسموعه بر لوحی محفوظ تقریر کند.
.......
خصوصی هر آنچه بوده را می گویم!!!!!

خش خشوک 18 فروردین 1390 ساعت 20:48

hello cherko,we are very kind
i cant speak english
i wait you my dear friend
.i will stady you in this way

Hi kheshkheshook,
A warm smile!
How’s everything?
I love you!
I think the weather it could be worse!
The most important work cherko can do for his friend’s (kheshkheshook) to love their cherko .
In the way , You will have your heart broken probably more than
So remember how it felt when yours was broken! . So , don't waste it in quarreling, in Nagging or in fighting.
So take too many hands , laugh too much, and love like you've never been hurt because
By kheshkheshook


سلام خشخشوک ،
یه لبخند گرم!
احوالت چطوره؟
من دوستت دارم !
من فکر می کنم اوضاع می تونست بدتر از این باشه!
مهمترین کاری که چرکو می تواند برای دوستش (خشخشوک) انجام دهد آن است که چرکو را دوست داشته باشد .
در این راه ، قلبت شاید بیش از یکبار شکسته شود و هر بار سخت تر خواهد بود.
پس به یاد داشته باش که خود به هنگام شکسته شدن قلبت چه احساسی می توانی داشته باشی! .بنابراین وقت را در جدل، گلایه و نزاع تلف نکن.
پس تا می توانی دستها را بگیر ، از ته قلب بخند و آنچنان دوست بدار که گویی هرگز رنجیده خاطر نشده ای!
خدا نگهدار ، خشخشوک

کنجیر 19 فروردین 1390 ساعت 10:30 http://konjir73.blogfa.com

سلام و صد درود بر تو ای چرکوی هنرمند
حالت چطوره؟؟؟؟؟؟؟

سلام کنجیر خان!
تو چطوری؟
از بث پرس ما می کنی!
خواسوم بیام طرفت ، ولی مصیب در مصیب بی ، ترسیدم یکی بیا کنجیرم هاده!
.
والله یکی یه مدتی ، هی کنجیرم میده ، کمی هم جاش سرخ واویدن ،
نمی فهمم چه کنم؟
دلی میگو یه قفا بزن بن گوشش بینیم چهل دور ، دور خوش نمی چرخه!!!
.
ولی چه کنم که مو ایطور نیسم ، آخه نمی تنوم هم ایطور باشوم !!!!!!!!!!

هیئت بنجامین شهر 20 فروردین 1390 ساعت 18:05

اعلانیه برائیه
*
افاضات وکیل الرعائیه بلاد در توجیه جنایات و رفع تنبیهات و تضییقات، از جریده افسار بریده ، و چرکوی در شوخ غلطیده مطمح نظر و ممکن بصر هم پالکان بنجامین واقع و جمله بر سبیل وضع قانع، حکم بر برائت آن مغفول القلم و مقرالتدم نموده و علی النفع بالاختیار بجایان و نه برحسب آرائ اکواچان هراسان،،امر بر ادامت چاپت جریده بیشهرصادر فرمودند.
.
توشیحات هیئت بنجامین شهر:
.
امپراتور
بازیار
شبگرد پیر

الهی شکر؛
بنده در اینجا نهایت شور و شعف خود را ابراز داشته و از تلاشهای زاید الوصف وکیل الرعائیه کمال تشکر و قدردانی دارم.
باشد که در این راه سخت که من در ابتدای آن هستم ، جان من مرا راهنما و همراه باشد!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد