" نه "
خوانندگان جان سلام
بیشهر آباد دلش واسه وطن می سوزه ، انجمن دلش برا وطن سوخت ، چریکو هم دلش سی وطن تش گرفت ، روزی روزگاری تصمیم گرفتیم ، ســید بزرگمهر رو با ارسال یه کارت دعوت ، دعـــوتش کنیم بیاد برامون دف بزنه ، نشـــستیم دور هم ، اون می زد و ما زار زار گریه می کردیم ، شــــروه می خوندیم ، مشـــاعره می نمودیم و در جواب یکدیگر فقط می گفتیم "نه" :
گره از کـــــار مـــا وا مــــی شود؟ نه!
بلا تکـلیفی هم سخت می شود؟ نه!
همــان روزی که موزه هسته ای شد
سؤالی بود کــه برقـی می شود؟ نه!
دو تا توربین کـــه در موزه شـــده لنگ
نهایت آن دو هـم خوب می شود؟ نه!
دوا درمــــان او خیلـــی گــــران است
مریض مــــا مــــداوا می شــــود؟ نه!
اگر میلــیون تو هـــم بر مـــا ببخشی
دو متری ارض بر مــــا می شود؟ نه!
شب جمعــــه نثـــار روح امـــــوات
دو تا بشقـــاب حلــوا می شود؟ نه!
الـف جــون ، وعــده های جور واجور
برای بچـــه "قـا قـا" می شــود؟ نه!
اگر بحران بـه اتمـامش رسیده است
بخـــــــار آب بـــــالا می شـــود؟ نه!
چو سمی در هوا پخش و پلا هست
بگو ، کــور و کچل هم می شود؟ نه!
به زودی روزگــــــــــار بیشهــــــر آباد
سیاه چـون شام یلدا می شود؟ نه!
چریکــو را زدند این دو "رضا" ســـخت
که روح خسته اش شاد می شود؟ نه!
درود بر چرکو
بابا ای ول ترکوندی
منم چندتا شعری مث تو سرودم اما اگه وقت شد تو نظر خوصوصی میفرستم
سلام و سپاس بر شما
.
بفرست منتظرم!
زیبا بود
دوست جان!
ممنون!
برو به جهنم مزدور متقلب !
باشه انصاری جان ، در اولین فرصت!
.
قبلاً گفتم بیا ایران ، بوشهر و بیشهر ، انگار نمی خوای بیای؟
راه طولانی ای طی کردی رسیدی به ما :
اول استفاده کردی : 123.... 109 !
بعد پریدی: آمریکا ، یه توقفی داشتی ولی دوباره از همون جا پریدی!
سپس اومدی طرف چریکو به کمک لینک وبلاگ : http://www.heleileh.blogfa.com
.
ای وای ، چه راه پر مخاطره ای!
احسنت خیلی قشنگ بود ، یکم خندیدیم.
انصاری جان!
همیشه دلشاد باشید.
به به سلام استاد
می بینم که مثل مورینیو کو تو هر جیبیش یه تاکتیکی داره تو هم مطلب آماده دم دست داری
ای ول ای ول
بابا تو دیگه کی هستی
دست حاجی رو بستی
میون صد تا عاقل
بگو مال کی هستی
بگو مال کی هستی
.......
از شاد بودنت خوشحالم و شاد
سلام آ سید!
.
خنده چرکو
.
تو هم شاد باشی
سلام استاد
بدبخت شدیم
این مردیکه از یمن بلند شده اومده حاجی رو هک کرده
دیدمش سید جان ، ای وای بر من!
.
تیر کاری شی گلالت بخو یمنی نامرد!
.
خدا لعنت کنه این HeX yemeni رو!
هکس یمنی بیچاره اگه جرأت داری ، برو علی عبدالله صالح رو هک کن یا اومدی این حاجی ما رو هک می کنی ، بیشعور!
.
حاجی برگرد از مشهد ، بدبخت شدیم!
من از هر کجا که دلم بخواهد میام تو این ...
لطف دارید شما ، باعث افتخاره!
سلام چرکوی عزیز.
زیبا سروده بود.احسنت
موفق باشید دوست من.
سلام رضا جان!
.
چریکو هستم
.
قابل شما رو نداشت!
سلام چرکو جون
احوالت کوکا
خوشی ؟
چه خبر؟؟؟
ووووووو سی چرکو گفتن متقلب ووووووی
نمی دونم چرکو نکنه سازمان سیا امریکا دسته خودته وای وای
................................................................
مطلب خوبی بود بدل نشین بود
دوستار چرکو
علی
سلام علی آقا!
اسمتو ناقص نوشتی؟
.
حالی نمونده واسه من ...
.
آره ، متقلب ، چاپلوس ، خیانتکار ، جنایتکار ، راهزن ، دورو ، فریبکار شدیم
آخه نون توشه!!!!
چرکو ی خوش بیان دوست من.گوشه سمت چپ تقویم امروز من این شعر نوشته شده که تقدیمت می کنم:
درآرزوی بوس وکنارت مردم
وزحسرت لعل آب دارت مردم
قصه نکنم دراز کوتاه کنم
بازابازا کز انتظارت مردم
ممنون حاج عمو رحمت ، اینم رباعی بعد از اونه برای شما:
گر همچو من افتادهی این دام شوی
ای بس کـــه خراب باده و جام شوی
ما عاشق و رند و مست و عالم سوزیم
با مـا منشین اگر نه ، بــــدنام شـــــوی
20 به چریکو
۱۰۰ به آقای دکتر!
زنده چرکی
نبینم بدحال باشی؟!!
شعر زیبایی بود
فعلا سعی کن باشی و بنویسی چون احساس میکنم دنیای وبلاگیون محل به امثال شما نیاز داره
موفق باشی
سپاس امپراطور!
.
تمام سعی ام اینه که شماها باشین!
.
و تا شماها باشین ، مجنونی ما باقیست!
این بلاتکلیفی هم یک روز تموم میشه. فقط معلوم نیست می خواد چی بشه. معلوم نیست غرشای این غول خفته اصلاْ درصدی هم داره یا نه. این روزا وضعیت رو خیلی خراب می بینم و خبرای مختلف از اطراف و چیزایی که می بینم منو نگران میکنه ولی خوب کاری به جز انتظار از دستمون بر نمیاد.
خدا کنه همه چیز روبراه بشه شاید بدونیم داریم چیکار می کنیم.
امیدوار باش آقای چریکو.
ان شاء الله هممون روزی سر و سامون بگیریم!
.
امید واژه ایست غریبه برای ذهن خسته و تن فرسوده ام و این روزها در جستجوی روزنه آفتاب ، ثانیه ها میگذرانم !
سلام برچرکو:
مطلب زیبای بود.استفاده کردیم.
مثل همیشه خوب ومفیدولی........
سلام دوچه!
ولی...
ولی چون شب قبل تا دمدمای صبح داشتم شیر موشکا می دادم بخاطر همین نمی تونم بیشتر از این برات بنویسیم!
زیبا بود ...
برای خالی نبودن عریضه :
گره از زلف یارم وا می شود ؟ نه !
که کار گنبدش حل می شود ؟ نه !
کجا دانند حال یار روسی !
کجا هر روسی ای یار می شود ؟ نه !
همی دارد فقط غر و تراقی ...!
از این فریاد گوشی کر می شود ؟ نه !
ف-انصاری جان!
.
احسنت ، و چون عریضه پر شد :
خداوندا! دو زلف یار در دستان روس است
دو دستش را شکن چون او در چخان است
سلام اقای چریکو
ما مجدد تشریف آوردیم
سری به ما هم بزنید
موفق باشید
سلام!
می آیید ، می روید ، بر می گردید ، می گویید ما آمدیم ، نمی دانم می مانید یا می آیید که نمانید!
سلام اوستا ببخشید استاد
خوبی؟
چه خبرا؟
از حاجی چه خبر
آسید نگو!
.
دلم از حاجی گرفته ، می گن دزدکی رفته مشهد ، خبری هم سی کسی نداده!
.
ولی مشکوک می زنه ، آخه هر جا بره اینترنت هست ، این حاجی ما هم که معتاد اینترنته ، این چند روزها هم که توی اینترنت خبری ازش نی ، می ترسم ، می ترسم خدایی ناکرده این مرتیکه یمنی ، بلایی سرش اورده باشه!
باز آمدم باز آمدم سرمست از ناز آمئم
رقصان و دست افشان شدم با ساز و آواز آمدم
.
سرگشته چون دیوانگان دلداده همچون عاشقان
بگسسته از بیگانگان در کوی آو باز آمدم
.
چون مرغکی پران شدم در وادی جانان شدم
بر بام آو خوانان شدم با شوق پرواز آمدم
.
دستم بگیر ای یار من ای نازنین دلدار من
بگشا گره از کار من بهر تو غماز آمدم
.
و این هم برای یار خودم:
.
چرخان چریکو سان شدم برگرد او چرخان شدم
بی پا و سر بی شهر و کو با سوز و با ساز آمدم
.
خوش آمدی شاد آمدی در کوی ما باز آمدی!
انگشتری آورده ای ، با گوک چرخان آمدی؟
پاره شده تسبیح من ، بی مهر و تسبیح آمدی؟
در بازی شهرآوری ، با شهد و شربت آمدی؟