سفر نامه چرکو ۲

 خوانندگان جان سلام 

و اما شرح ما وقع بر ادامه سفر :

سرزمینی است به وسعت یک دشت ،  مردمانش با زراعت معاش کنند و با احشامشان ارتزاق ،   هیچ گروهی از گروه دیگر عصیان نبیند و هیچ ناسی از ناس دیگر خشم ، 

 زمانه به سالی سپر شده تا مردمانی دگر در آن ساکن شوند ، دخت از هم گیرند و شوی به هم دهند ولی روزها روی از هم گیرند و شبها دل به هم ، القصه تکرار و تکرار تا اینکه اجانبی از بلاد کفر در زمان آخر پادشاه از سلسله پادشاهان این کون ، آتش بر خرمن این جماعت بی زبان زده ، احشام آنها را نابود ، مزارع آباد آنها را نا آباد و زمین بایر آنها را صحرا نمایند ،  

چنانکه گویند این جماعت اجنبی دو خانه عظیم بنا نهند که مصریان انگشت اشارت به دهن گیرند ، آنان در آن صنعتی نهان کنند که ... 

نظرات 4 + ارسال نظر
پالیزدار 20 آبان 1389 ساعت 21:58 http://palizeman.blogfa.com

چرکو جان منظورت همان دارالعجایبی است که بنده حقیر در مورد آن صحبت کردم

شما سرور چرکو هستید
آری
لیک با زبان چرکو

انجمن 20 آبان 1389 ساعت 23:52 http://www.bishehr.com

آفرین
بی تعارف و جدی عرض می کنم
بسیار زیبا خواندنی و خوش معنی نوشته اید
لذت بردم
..
خداحافظ

انجمن جان
این لطف شماست
که هر چه دارم ز شماست

ع. انصاری 21 آبان 1389 ساعت 12:39 http:// zamardon.blogsky.com

سلوم عزیز دل مثل همیشه عالی بود . راستی بیا یه قصه سبز بنویس که سبز بمانه و به حقیقت برسه سبز باشی

آی شیطون
چرکو زرنگتر از این حرفاست

بزرگمهر 21 آبان 1389 ساعت 21:06 http://www.sedayelian.blogfa.com

سلامی به گرمی گرمای گرما بخش گرمسیری بیشهر...
اری منظوری از گل گلی کردن وبلاگم دارم انهم راضی کردن شما سرور گرامی که مطالبت بر وزن جلب جلبات جالبات میباشد .
خوشادردی که درمانش تو باشی خوشا راهی که پایانش تو باشی
باز بیا...

مهرت فزون ای بزرگمهر
واقعیت چرکو تنها دروس علوم پایه خونده
خوش باشی و سرفراز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد